در مسیر تقریب بین مذاهب اسلامی سنگلاخهایی از جنس فرهنگ و سیاست، پای هر مسلمان خیرخواه و وحدتطلبی را میآزرد. این موانع که ریشه در رذائلی چون تعصب، جهل و کج اندیشی و … دارد، اندیشه مقدس تقریب را با توقف روبهرو ساخته و بر عزم تقریبورزان اثری سوء به جا مینهد. غالب این چالشها به هیچ وجه برازنده مسلمین نبوده و از چهره امت اسلام زدودنی است تنها اراده میخواهد و دیگر هیچ. در سطور آتی بعضی از مهمترین چالشهای پیش روی مقوله تقریب در جهان اسلام بررسی شده است.
لزوم تقریب
در عصر حاضر به میمنت فزونی شناخت امت اسلام و هویدا شدن آسیبها و خسارتهای خانمانبرانداز جداییها و بدبینیها، کمتر کسی در ضرورت تفاهم و نزدیکی مذاهب اسلامی تردید دارد. مطالعات تاریخی و مشاهدات کنونی این واقعیت را آشکار میسازد که تفرقها و تشتتها خواست دشمنان اسلام و ایمان، و برنامۀ اسلامزدایان است. در این زمینه باید دستبوس عالمان مصلح و پیران روشنضمیر خیرخواه و دینآشنایی باشیم که طی سالیان گذشته در روزگار سیطرۀ منازعات و عصبیتهای کور فرقهای، یکی از دردهای مهم و مزمن جهان اسلام را که به افول تمدن و شوکت اسلامی انجامید، تشخیص دادند و با هدف احیای شکوه و عزت اسلامی، از ضرورت وحدت پایدار مسلمانان سخن گفتند و همگان را، اعم از شیعه و سنی، به همدلی فرا خواندند. در این میان نکتۀ باریکتر از مو این است که همگرایی مسلمانان نه فقط به محافظت از کیان اسلامی کمک میکند، بلکه حتی به تثبیت و تقویت مذاهب اسلامی نیز میانجامد. بهرغم وضوح ضرورت تقریب بین مذاهب اسلامی و وحدت مسلمانان همچنان ابهامهای بسیاری در معنا و مبنای تقریب و نیز حدود و ثغور آن وجود دارد و این عرصه چشمانتظار مطالعات و تحقیقات نظری بسیاری است. مطالعۀ سیره، سخن و نوع رویکرد اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نسبت به مخالفان مذهبی از جمله میانبرهایی است که میتواند ما را به تقریب درست و راهبردی رهنمون سازد. گفتار و رفتار امامان شیعه(ع) در حکم الگوهای برتر دینی، هم اهمیت و جایگاه همگرایی اسلامی را نشان میدهد و هم آفات و لغزشگاههایی را که داعیان تقریب باید از آنها آگاه باشند، آفتابی میکند.
کشورهای اسلامی بیش از یک چهارم جمعیت کرۀ خاکی را در خود جای دادهاند. این سرزمین پهناور و تقریباً پیوسته ویژگیهای خاصی دارد. مهمترین نیاز امروز دنیا و فردای آن، یعنی انرژی، در جهان اسلام جای گرفته است. موقعیت جغرافیای سیاسی سرزمین مسلمانان از نظر ارتباطی، تولید، بازار مصرف و… آنچنان مهم است که در صورت داشتن دیدگاه سیاسی منصفانه حق حاکمیت آن بر قسمتی از جهان و تبدیل شدنش به یکی از قطبهای حاکم بر آن اذعان میشود. تحقق این مسئله در صورتی تحقق مییابد که مسلمانان گمشدۀ خود یعنی «تقریب بین مذاهب اسلامی»، را طی تاریخ بیشتر درک کنند و در راه دستیابی به آن به صورت بنیادیتری اهتمام ورزند.
واقعیت جهان اسلام این است که اختلاف بین مذاهب اسلامی وجود دارد و تعدد مذاهب گویای واقعی این امر است. علت این اختلافها چیست؟ و آیا اختلافهای موجود، ارزش از دست دادن اتحاد و تقریب را، که علت اصلی از دست رفتن موقعیت جهانی و زیر سؤال رفتن ارزشهای اسلامی است دارد؟
موضوع تقریب بین مذاهب اسلامی و لزوم فعالیت و تلاش در راه مصالح امت و التزام به وحدت و همبستگی اسلامی و ضرورت پایبندی به این اصول و مبانی از بدیهیات کتاب و سنت و مورد نظر شارع مقدس و سفارش موکد ائمۀ معصومین(ع) است. سالها اختلاف، کینه، کدورت، جنگ و نزاع فرقهای و دسیسههای استعماری و استکباری، که هدف از آنها رواج تعصب، لعن، تکفیر و تفسیق بین مسلمانان بوده است، لزوم اتحاد و همبستگی بین مسلمانان در برابر دشمن مشترک و در پیش گرفتن موضع واحد در مسائل جهانی، ضرورت طرح این بحث را دو چندان میکند.
تقریب به معنای همزیستی مسالمتآمیز و نزدیک شدن پیروان مذاهب اسلامی، با هدف شناخت مشترکات به منظور دستیابی به برادری دینی براساس اصول مسلم و مشترکات اسلامی، همکاری در همۀ عرصههای مشترک و شنیدن دیدگاههای مخالف یکدیگر با رعایت آداب و احترام بحث است. رهبران دینی مذاهب اسلامی بیش از نیم قرن است که بر اصل تقریب مذاهب اسلامی تأکید کردهاند. نشستها و جلسههای بسیاری در این زمینه برگزار گردیده و مقالات زیادی نگاشته شده است. همۀ این کوششها چرخ تقریب را به جلو رانده و در این راه تأثیرات مثبتی بر جای نهاده است، با تأسیس «دارالتقریب بین مذاهب الاسلامیه» در قاهره در زمان معاصر، مسئلۀ تقریب وارد دورۀ جدیدی شد، که از نیاز و اهمیت این مهم در بین منادیان آن ناشی میشد، و با تأسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در تهران، این نیاز جهان اسلام رخت عملیتر بر خود پوشید.
موانع پیشروی تقریب
حرکت اساسی تقریب با موانعی روبهروست که میتوان آنها
را از دو جنبۀ فرهنگی ــ جو فکری حاکم در میان جوامع مسلمانان ـ و سیاسی بررسی کرد.
الف) موانع فرهنگی:
۱٫ تعصب: تعصب، التزام افراطی به آموزههای دینی خود، ضعیف بودن روحیۀ حقپذیری، توجه به روایتهای ضعیف در منابع حدیثی مسلمانان، برخوردار نبودن از روحیۀ پذیرش حقیقت و تسلیم نشدن در برابر حقایقی که با دانستههای نادرست پیشینِ ما در تضاد است از موانع اصلی فراروی تقریب است.
۲٫ جهل و ناآگاهی از آموزههای دینی: ناآگاهی از عقاید حقیقی و مستند مذاهب اسلامی دیگر، بیتوجهی به روایتهای متقن و اصول مشترک و توجه به اختلافها و پررنگ کردن آنها، در کنار افراطیگری بعضی از گروههای تکفیری، مثل وهابیت، از جمله موانع دیگر پیش روی تقریب است.
۳٫ دوری از فرهنگ گفتوگوی اسلامی: فرهنگ گفتوگو به مثابۀ درست صحبت کردن، درست شنیدن و عادلانه نقد کردن لازمۀ یک مناظره و بحث دینی است که بهره نبردن عامۀ مسلمانان از آن مانعی در برابر تقریب بین مسلمانان است.
ب) موانع سیاسی:
۱٫ استعمار: دشمنی جهان غرب با دنیای اسلام و دنبال کردن سیاست تفرقهافکنی بین پیروان مذاهب گوناگون اسلامی از سوی آنان بر کسی پوشیده نیست. استعمار با آگاهی از پیامدهای تقریب بین مسلمانان، با تأکید بر قاعدۀ تفرقهبینداز و حکومت کن و استفاده از اختلافات مذهبی حاکم میان مسلمانان، در پی رسیدن به اهداف خود است و در این زمینه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند. استکبار جهانی مترصد شکار کردن حرکات و سخنان مسلمانان در مجامع محدود و خصوصی است تا با قدرت رسانهای خود و بزرگنمایی و نشر آن، اختلافات را میان مسلمانان بزرگ، مهم و حل ناشدنی جلوه دهند تا جوامع مسلمانان را تکه تکه کرده و آنها را به مسائلی کوچک و محدود مشغول سازد، بهگونهایکه هر دولتی به دور از دولتهای دیگر فقط به مسائل خاص خود، آن هم به صورت محدود فکر کند.
۲٫ دنیازدگی، کجاندیشی و جهل بعضی از دولتمردان کشورهای اسلامی: چه بسیارند حاکمان کشورهای اسلامی که در پی اهداف پلید خود، منافع کشورهای اسلامی را نادیده میگیرند و هماهنگ با خواستۀ بیگانگان و به منظور حفظ جایگاه استبدادی خود، به اختلافافکنی میان مسلمانان اهتمام میورزند که نمونههای آشکار آن را در کشورهای عربی شاهدیم. این دسیسه در این کشورها خیزش مردم آنها را در پی داشته است.
به هر تقدیر آنچه از این نوشته میتوان نتیجه گرفت این است که جهان اسلام، در عصر حاضر، بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازنگری جدی در تعاملات بین خود است. این تجدید نظر در دو سطح میان دولتهای اسلامی و ملتهای اسلامی باید مدنظر قرار گیرد.
یادداشت عابدين رضاييبهجو