ضرورت باز تعریف وحدت و تقریب

به مناسبت هفتۀ پژوهش، پژوهشگاه مطالعات تقریبی اقدام به برگزاری سلسله‌نشست‌های تحلیلی نموده است. در تاریخ ۲۱ آذر ماه ۱۴۰۲ نشست تحلیلی با موضوع «ضرورت بازتعریف وحدت و تقریب» با ارائه آیت الله احمد مبلغی در پژوهشگاه مطالعات تقریبی برگزار گردید.

آیت الله احمد مبلغی : قبل از بازتعریف وحدت و تقریب باید کاستی‌های تعریف موجود بپردازیم و باتوجه به آن سازگاری یافت برای رسیدن به باز تعریف آن. پس سخن امروز ما یک آسیب‌شناسی است نه یک بازتعریف منقح از تقریب و وحدت. روندی که تا کنون در وحدت و تقریب داشته‌ایم از زوایایی رنج می‌برده است.

  • تعریف‌های ما در ارتباط با منافع دین برقرار نبوده است هرچند در آن به آیات زیادی توجه شده است هرچند فرق است بین یک استنباط متمرکز از آیات و یک نگاه گذرا به آن. طبیعی است که با نیم‌نگاهی به منابع نمی‌توان به تعریف مطلوب منبع رسید.
  • تقریب در قالب یک نظریه ارائه نشده است. تقریب به‌عنوان یک چتر بالاسر در جهان اسلام که بر مبنای آن نسخه عملکرد در جمیع ابعاد تدوین شود باید در قالب نظریه باشد. نظریه یعنی تجمیع، تنسیق و تطبیق مفاهیمی که در وهله نخست مجزای از هم به نظر می‌آیند. اما نظریه‌پرداز با رفت‌وبرگشت علمی و جمع زوایای مختلف به یک نظریه جامع دست یابد. تقریب مربوط به عمل افراد است پس مربوط به فقه است؛ اما ازآنجاکه مربوط به امت است و امت یک جعل است از ناحیه خالق و به فعل خاص مربوط می‌شود موضوع علم کلام خواهد بود.

 

ما تقریب را در حد یک فرع فقهی و سطحی دیده‌ایم؛ اما اگر به کنه اهمیت حفظ امت رسیده باشیم می‌یابیم که امت یک امر کلامی عمیق است که بسیار مورد اهتمام شارع بوده است. پس نظریه وحدت و تقریب باید با درنظرگرفتن مسائل فقهی و بعد کلامی آن باشد. به‌ویژه اینکه امروز می‌خواهیم تقریب را در ظرفی ببینیم که باتوجه‌به گستردگی امت در ظرف زمانی کنونی به‌سادگی قابل‌ارائه نیست. ازاین‌رو حتماً باید به سمت نظریه‌پردازی در این موضوع برویم. مباحث تاریخی، کلامی، ارزش‌های اجتماعی مستقر و ارائه شده در دین و مسائل اجتماعی… .

در المیزان مباحثی وجود دارد که بسیار جالب است «أسوأ تقصیر للباحثین منا…» اهمال‌کردن در آیات مربوط به وحدت و تفرقه است که مساس با سرنوشت امت دارد. حوزه و حوزویان در این مسئله تقصیر کرده و مقصر هستیم. ما با نگاه عاجل و زودگذر و غیرمنطبق با تاریخ است از این موضوع گذشته‌ایم. از موضوع مهمی که مورد مباهات پیامبر است، به‌سادگی گذر کرده‌ایم. پیامبر را ذیل یک سلوک اجتماعی گسترده جهانی که رحمة للعالمین است باید دید نه در قالب چند حدیث در برخی موضوعات. ما باید وسطیت امت را که مورد سفارش خداوند متعال و رسول اکرم بوده به دست آوریم. پروژه قرآن در مورد امت است و هرچه پیش می‌رویم به این‌جهانی بودن بیشتر پی می‌بریم. با تفرقه به این مهم نمی‌رسیم؛ بلکه با نظریه‌پردازی و یافتن بازتعریف وحدت میسر است.

  • اشکال دیگر انفعالی بودن در تعریف وحدت و تقریب است. اساساً تقریب خیمه‌اش بعد از وجود مذاهب مختلف برپا می‌شود. تقریب از ذات مذهب برمی‌خیزد و از خارج از آن نیامده است. اگر تعریف صحیحی ارائه شود دیگر نیازی به تعریف با عنایت به شبهات نیست.
  • اشکالی که در روند کلی تقریب و وحدت وجود داشته عصری نیندیشیدن است؛ به همین دلیل نکات ظریف بزرگانی که دقت لازم را داشته است یا نادیده گرفته می‌شوند و یا با ساده‌انگاری از آن گذر می‌شود. بدون درنظرگرفتن شرایط زمان و بدون لحاظ شرایطی که در آینده نزدیک تحقق خواهد یافت نمی‌توان تعریف صحیحی از موضوعات داشت. در مقوله تقریب و وحدت نیز باتوجه‌به درهم‌تنیدگی مسائل اجتماعی، سیاسی، محیط زیستی، رسانه، ادیان دیگر و اقلیت‌ها باید بازتعریف شود.
  • اشکال دیگر این است که در تعریف تقریب، منظومه‌ای اندیشیده نمی‌شود. همۀ پدیده‌ها در شکل‌گیری موضوعات دخیل‌اند و منظومه‌ای درهم‌تنیده شده‌اند. جامعه نیز از موضوعاتی است که محاط به ابعاد مختلف است. تقریب سیاسی چگونه باید باشد؟ تا چه اندازه تقریب با امت‌های دیگر اهمیت دارد و به چه میزان خواهد بود. بحث‌های هویتی شیعه و سنی چگونه باید حل شود؟ آیا فقط شیعه باید منادی وحدت باشد و سنی مستمع باشد و یا بلعکس. اهل‌بیت (ع) در موضوع تقریب از چه جایگاهی برخوردار هستند؟

آنچه مطرح شد مربوط به اصل تعریف تقریب است بعدازاین مرحله باید به سراغ راهکار و راهبردهای تحقق تقریب رفت.

دلیل عدم ارتباط جهان اسلام با ما چیست آیا ما امت اسلامی را نادیده گرفته‌ایم؟

کار اثباتی دقیق در حوزه وحدت باید صورت پذیرد. تقریب: تلاش روشمند برای تفحص دینی، اجتماعی و فرهنگی در شرایط پیچیده جهان برای رفع تباعدهاست. مرز تباعد کجاست؟ جامعه نظامی دارد که مبتنی بر اخوت است هرجا تباعدی پیش آید باید دست به کاری سریع و عاجل  نسبت به لایه‌های عمیق دین و نگاه‌های مؤثر دیگر زد. در حال حاضر ما در جامعه ماقبل اخوت هستیم و برای یک تعریف جامع باید حوزه علمیه وارد کار شود. امروزه اکثر مباحث حول تنازع و عدم تنازع است. باز تعریف یعنی امید بازآفرینی پروژه تقریب وجود دارد. مقام معظم رهبری در موضوع غیبت‌کردن از اهل‌سنت مبنای تجمیع نصوص را قرار داده‌اند و امروزه ما مشکل منهجی داریم؛ تجمیع نصوص و تخصص‌گرایی لازم است.

هر چند موضوع به نظریه‌پردازی نیازمندیم: نظریه اجتماعی، مانند سنن اجتماعی: بازتعریف جعل‌های اجتماعی زیرا باعث تصحیح مسیر می‌شود. نظریه تاریخی – اجتماعی: رابطه پیامبر و امت چگونه بوده است که امروز تبدیل به‌نقد غیر شده است. پس باید نظریه تاریخی – اجتماعی باشد. نظریه بعدی نظریه بین‌المللی با دیگر امت‌ها است. شکاف‌ها مبتنی بر امت و اخوت بر اساس تخصص‌های مختلف شکل گیرد. نصوص اهل‌بیت معیار سنجش قرار نمی‌گیرد؛ شرایط در زمان ائمه مشکل بوده است کلمه ایمان یک متعلق داشت به نام ایمان به اهل‌بیت. در زمان حضرت علی (ع) آیا ایشان بین اصحاب مسجد کوفه و دیگران تفکیک قائل بود درحالی‌که بیان حضرت تصریح دارد؛ ولی ما آیات قرآن مثل المؤمنون اخوه را با نصوص اهل‌بیت تطبیق نمی‌دهیم. یکی دیگر از ابعاد تقریب سیاسی است مذاهب در تعامل با یکدیگر و سیاست نیز دارای فرازوفرود در این میان یک سری اصول مشترک سیاسی مطرح می‌شود.

نمی‌توان کل نظریات سیاسی اهل‌سنت را کنار گذاشت؛ ولی اصول انقلاب اسلامی مثل عدم انظلام قابل‌اتکا و مشترک است و اگر در این موارد به یک اشتراک حداقلی هم برسیم مغتنم خواهد بود. مثلاً در موضوع غزه که امروزه یک اشتراکی بین تمام مردم آزادی‌خواه در جهان اسلام و بلکه کل عالم ایجاد کرده است یک فرصت است که نباید از دست برود. امام حسین (ع) در روز عاشورا بر اساس اشتراکات سیاسی مباحث مشترک داشت. خلاصه مطالب عبارت‌اند از:

  • تعریف دقیق،
  • اقدامی اساسی با نگاه نظریه‌ای مانند شهید صدر که همه‌جانبه باشد.

بدیهی است که عملکرد تقریبی ناکامی‌هایی داشته است که لزوماً به تعریف تقریب برنمی‌گردد.

—————————————————-