چهل و ششمین نشست از نشستهای علمی پژوهشگاه مطالعات تقریبی با همکاری مرکز اسلامی خراسان رضوی و با حضور و ارائه حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدعلی رنجبر، ریاست محترم اندیشکده ایران پیشران با موضوع «نقش علمای جهان اسلام در تحقق تمدن نوین اسلامی» در یکشنبه ششم شهریورماه ۱۴۰۱ بهصورت مجازی برای برخی ائمه جمعه و اساتید محترم حوزههای علمیه اهلسنت استان خراسان رضوی برگزار گردید.
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدعلی رنجبر در مقدمه ارائه خود فرمودند که اسلام بر اساس نگاه امتمحور خود علاوه بر پذیرش وجود شعوب و ملیتهای مختلف که هرکدام وجوه مختلفی بر اساس زبان و ملیت متفاوت دارند، بر امت واحده بودن مسلمین تأکید دارد و راهبردش تشکیل امت واحده ایست که این امت واحده بهمانند یک ید واحده و اتکا بر هویت یکپارچه و غیریتسازی با مستکبرین در برابر دشمن مشترک و اهداف استعماری آن دشمن ایستادگی کنند و مانع ایجاد صدمه و خدشه به این امت واحده شوند. قرآن میفرماید:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ حجرات/۱۳ اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بىترديد خداوند داناى آگاه است و در آیهای دیگر میفرماید:
وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ * فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ * المؤمنون/ ۵۲،۵۳ :همانا این امت شماست، امتی یگانه و من پروردگار شما هستم، از من پروا کنید؛ ولی آنان در کارشان میان خود اختلاف و تفرقه یافتند؛ هر گروهی به آنچه در دست دارد، شادمان است.
ایشان در بیان مراد از تمدن نوین اسلامی بیان کردند که راجع به تمدن تعاریف مختلفی ارائه شده است، شايد بتوان ماحصل آنها را چنين ارائه کرد: «وضعيت ايمن، پويا و بالنده که در آن ابعاد مختلف حيات بشري اعم از فرهنگي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي، علمي، هنري و مادي ـ ابزاري، شکوفا ميشود و انسانها در هر يک از اين زمينهها دست به توليد و خلاقيت ميزنند. هر تمدن حاصل همکاري عميق بين نظامات مختلف يک جامعه است. نظاماتي مانند نظام سياسي، اقتصادي، آموزشي، ديني ـ فرهنگي، نظامي و … ميباشد.» شاید هم بتوان اینگونه تعریف کرد؛ تمدن نوین اسلامی، تمدنی است «نوین» و «اسلامی». این تمدن، از سویی بدیل و جایگزین «تمدن نوین غربی» است و از سوی دیگر، جایگزین و بدیل «تمدن پیشین اسلامی».
درهرصورت به نظر میرسد که تمدن نوین اسلامی، راهبرد کلانی است برای انتظام و نظم بخشیدن به حیات اجتماعی بشر در گسترهای فراتر از زمان و مکانی خاص و در سطح جهانی؛ نظام احسنی که ارتباط و تعاملات چهارگانه بشری در نسبت با خدا (حق الله)، خود (حق النفس)، دیگران (حقالناس) و محیطزیست (حق الطبیعه) را، ذیل یک نظام اسلامی متکی به ولیامر مأذون و مشروع، تنظیم میکند، یعنی این حقوق چهارگانه، منبعث از منبع لایزال الهی (قرآن) را در نظر میگردد و بهصورت عادلانه (انطباق نظام تشریع با نظام تکوین) این تعاملات و حقوق را با هدایت کسی که آگاه به این منطق قرآنی است، تنظیم و انسجام میبخشد. بدین ترتیب تمدن نوین اسلامی نه یک امر محال، بلکه در سایه فهم اسلام راهبردی و تلاش و جهاد و تبعیت از ولیفقیه جامعالشرایط بهعنوان راهبر اهداف کلان اسلامی در ساحت سیاسی اجتماعی، امری ممکن و قابل دستیابی است.
دکتر رنجبر در تبیین زمینهسازی برای تحقق تمدن اسلامی ادامه دادند که برای تحقق تمدن نوین اسلامی هم از حیث نرمافزار و هم از حیث سختافزار باید تلاش شود:
از حیث نرمافزار ما قران کریم را داریم که دیگران از آن برخوردار نیستند معجزه رسولالله جاودان است نه معجزات دیگر پیامبران و قرآن میتواند محور وحدت همه انسانها باشد.
از حیث سختافزار هم ما جزیره جهانی داریم که از سه جزیره (قاره آسیا، افریقا و اروپا) تشکیل شده؛ البته این جزیرهها حاشیههایی هم مثل انگلستان، ژاپن و فیلیپین و استرالیا دارند؛ ولی قلب مشترک این سه قطعه خاورمیانه است که مهد اسلام و جایگاه مسلمین و وسط عالم است وَكَذٰلِكَ جَعَلناكُم أُمَّةً وَسَطًا و بهترین عقاید، بهترین جاها خط ارتباط بین قاره ها مهمترین شاهراه ارتباط دریایی و مهمترین کانال های ارتباط دریایی همه در این منطقه است تا : لِتَكونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ وَيَكونَ الرَّسولُ عَلَيكُم شَهيدًا﴿۱۴۳﴾ .
ایشان در ادامه استلزامات تأسیس تمدن نوین اسلامی را با این بیان زیبا تبیین کردند که انقلاب ما انقلاب برآمده از اسلام و زمینهساز تحقق تمدن نوین اسلامی است، اگر ما به آیات الهی نگاه کنیم کلان پروژه اسلام به دست میآید و نقش علما در این کلان پروژه به دست میآید. کلان پروژه اسلام بسط حکومت جهانی توحید باور و عدالتمحور است کلان پروژه اسلام کلمة الله هی العلیا است وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَىٰ ۗ وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (توبه ۴۰) این درحالی است که امروزه تلاش میشود حکومت شیطانی بسط داده شود اما اگر مسلمانان و علما به جهت دلبستگی به ذخارف قلیل دنیوی و نسیان آخرت برای تحقق کلان پروژه و جنگ با ابرقدرت جهان، نفر نکنند، عذاب الیم واستبدال قوم پیش خواهد آمد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ ۚ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ ، إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (توبه۳۸ و ۳۹) و به تعبیر دیگر وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ ﴿۳۸محمد﴾ و در صورت عدم انجام دستور الهی و عدم نصرت پیامبر، خود خداوند پیامبرش را نصرت خواهد داد : إلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ (توبه۴۰).
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر رنجبر در مقام ارائه راه برای انجام این امر مهم گفتند که تأسیس تمدن نوین اسلامی نیازمند یک نقشه راه است. این نقشه راه به ما نشان خواهد داد که چگونه باید طی طریق کنیم و چگونه باید به اهداف کلان برسیم. ترسیم این نقشه راه و حرکت دائم و پیوسته در این مسیر ما را از آرمان زدگی و واقعیت زدگی متوهمانه دور خواهد کرد و به ما نشان خواهد داد که در عین آرمانگرایی باید واقعبین بود و با بهرهگیری از رویکرد «آرمانگرایی واقعبینانه» مرحلهبهمرحله، در جهت تحقق اهداف گام برداریم.
در واقع همانطور که مقام معظم رهبری بارها فرمودهاند و منطق دین نیز بر آن تأکید میکند، ما آرمانگرای واقعبین هستیم!
پس آرمانخواهی انقلاب اسلامی یعنی دستیابی به تمدن نوین اسلامی ریشه در معارف و تعالیم اسلامی دارد.
لذا مقام معظم رهبری در عین عنایت به مسئله تمدن نوین اسلامی، برای دستیابی به این آرمان، مراحل پنجگانهای را طراحی کردهاند و بر این نکته تأکید دارند که این آرمان گامبهگام و مرحلهبهمرحله با رویکرد انقلابی – اسلامی، محقق خواهد شد.
طرح راهبردی مقام معظم رهبری که عبارت است از: (انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی) رهبری معظم انقلاب مراحل انقلاب را در پنج مرحله دانستهاند چهار مرحله اول مربوط به زیستبوم خود ایران است؛ اما مرحله پنجم فراتر از منطقه و در واقع مربوط به جهان است.
دکتر رنجبر به مخاطبین توجه ویژهای دادند که باید به آن عنایت ویژهای داشت و آن این مسئله است هر نظم و تمدنی در عرصه منطقهای و جهانی نیازمند به یک «کشور پیشران» است. این «پیشران» نقش هدایتگری هوشمندانه و هدفمند، الهامبخشی و تکیهگاه و نقطه ثقل، سایر واحدهای سیاسی همراه و متحد را بازی میکند. همراهان و متحدینی که در سطح منطقهای و جهانی کمک شایانی را به برهمزدن نظم سابق، جایگزینی نظم جدید و حفظ و گسترش و تکامل و تعالی آن، دارند. لاجرم هرچقدر که آن کشور پیشران، از ساخت درونی قدرتمندتری بهره ببرد. نقش کلیدی خود در هدایتگری، الهامبخشی و نقطه ثقل بودن را، بهتر و کاملتر ایفا خواهد کرد.
ازاینرو برای شکلدهی به یک نظام جهانی مطلوب و تمدن نوین اسلامی در ابتدا باید آن نظام در سطح ملی شکل گیرد. پس راهبرد ابتدایی، شکلدهی آن نظام در سطح ملی است. تا کشور پیشران قدرتمندی به وجود آید و این کشور پیشران باید از پتانسیلها و ظرفیتهای بالقوه تبدیلشدن به یک قدرت ملی، منطقهای و جهانی برخوردار باشد. منابع اصلی قدرت عبارتاند از منابع انسانی، منابع سرزمینی، منابع فکری عقیدتی و … ؛ منتها علاوه بر این منابع زمینی که عامل قدرت هر کشوری محسوب میشوند، از منظر اسلام یک منبع قدرت بسیار بزرگ دیگری نیز وجود دارد که آن قدرت الهی و نصرت مؤمنینی است که ذیل یک ولی و امام مشروع برای بسط و گسترش اسلام در سراسر عالم تلاش کنند.
با عنایت به این عناصر و منابع قدرت به این نتیجه خواهیم رسید که کشور ایران یکی از اصلیترین کشورها و بدون اغراق میتوان گفتن تنها کشوری است که در جهان اسلام پتانسیل تبدیلشدن به یک قدرت جهانی را داراست.
وجود جمعیت و منابع انسانی متفکر، برخورداری از منابع سرزمینی غنی همچون نفت و گاز و معادن بسیار زیاد، و البته از همه اینها مهمتر، وجود تفکر شیعی و علمای شیعی که در زمانه غیبت به نصب عام، مشروعیت و مأذونیت قیام علیه نظم طاغوتی را دارند، همهوهمه ظرفیت بسیار بالایی برای تبدیلشدن ایران به کشور پیشران، ایجاد کرده است.
بر مبنای درک این پتانسیل، امام خمینی ره، نهضت خودشان را آغاز کردند چونکه ایران همه پتانسیلهای بالقوه تبدیلشدن به یک قدرت جهانی را داراست، ایشان بهمثابه یک استراتژیست طرحی راهبردی را برای برداشتن گامهای ابتدایی برهمزدن نظم طاغوتی در ایران برداشتند.
پس برای تحقق یک تمدن باید ابتدا نظامی اسلامی در سطح ملی شکل داد، سپس نظامی اسلامی در سطح منطقهای و در نهایت نظامی اسلامی در سطح جهانی به وجود آورد تا از طریق این نظامات، مرحلهبهمرحله به شکلگیری تمدن نوین اسلامی دست یابیم. پس مقدمه تشکیل امت واحده تشکیل دولتهایی است که در پی ملتسازی باشند و اختلافات اجتماعشکن داخل بلاد را رفع کنند و بعد از ایجاد یک ملیت خاص با سایر ملتهایی که با آنها در دین اسلام مشترک باشند و امت واحده را شکل دهند، و این امر با روح قرآن و اسلام هیچ تنافی ندارد؛ اما کشورهای جهان اسلام چه دولتها و مراکز قدرت و چه علما و مراکز علمی آنها اهتمام زیاد و درخوری به این امر ندارد.
قطعاً این عدم توفیق، هم عوامل داخلی و هم عوامل خارجی دارد و اگر نقشه استکبار و دشمنان جهان اسلام را در سطح کلان و راهبردی متوجه نباشیم فهم درستی از عوامل داخلی و خارجی نخواهیم داشت و طبعاً نخواهیم توانست، الگویی واقعی و عملیاتی برای ملتسازی و امتسازی داشته باشیم.
ارائهدهنده محترم در مقام تبیین راهبرد دشمنان جهان اسلام ادامه دادند که با بررسی تاریخ متوجه خواهیم شد که تمام جهان و مخصوصاً جهان اسلام و بالاخص مناطق مهمی همچون غرب آسیا، آسیای مرکزی، جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا همواره به شیوهها و اشکال مختلفی آماج استعمار بوده است.
راهبرد جهانی استعمارگران و دشمنان جهان اسلام به رهبری آمریکا، ایجاد ثبات و امنیت در حوزه تمدنی خودشان است.
راهبرد منطقهای آمریکا برای حفظ امنیت و ثبات حوزه تمدنیِ خود، چیزی نیست جز بیثباتسازی ساختاری و ایجاد ناامنی مداوم در حوزه تمدنی، اوراسیا و جهان اسلام، در واقع آنها با این راهبرد، مانع شکلگیری هر تمدن جدیدی میشوند که توانایی رقابت با آنها را داشته باشد. آنها بهخوبی از اهمیت این حوزه و تاریخچه تمدنی و عقبه تعاملاتی آن آگاهاند.
اگر بخواهیم یک تعریف دقیقی از راهبرد منطقهای آمریکا یعنی بیثباتسازی، ارائه کنیم، میتوان اینگونه گفت:
بیثباتسازی متضمن ترکیبی از ابزارهای نظامی، دیپلماتیک، اقتصادی، اجتماعی و ایدئولوژیک است؛ اما هدف اصلی سیاسی است. در واقع مقصود از بیثباتسازی ایجاد تحریکات حاشیهای نیست، بلکه هدف از طراحی آن ایجاد تغییرات عمده در رفتار دیپلماتیک یا برداشت دولت مقصد است.
این راهبرد بیثباتسازی و ایجاد ناامنی در جهان اسلام از طریق سیاستها و راهکارهای مختلفی اعمال میشود که مهمترین آنها عبارتاند از:
- ایجاد اختلافات قومی (مثلاً با روی کار آوردن آتاتورک در ترکیه، فاروق در مصر و رضاخان در ایران که هر سه نظامی و مأمور اشاعه ناسیونالیسم افراطی بودند، تا مدتها پانعربیسم، پانترکیسم و پانایرانیسم عامل واگرایی و تفرقه و اختلاف بین سه کشور مهم، ایران، ترکیه و مصر شده بود)
- ایجاد اختلافات مرزی و جغرافیایی (مثلاً ایجاد اختلافات مرزی که بین عراق و ایران ایجاد کردند یا اختلافات بین امارات و ایران بر سر جزایر سهگانه ایرانی ایجاد میشود.)
- ایجاد اختلافات مذهبی و رشد گروههای بنیادگرایی همچون القاعده، داعش و سایر گروههای تکفیری (با حمایت از گروههای افراطی در افغانستان، پاکستان، عربستان و در نیم دهه هم در عراق و سوریه جنگ مذهبی را بر مردم منطقه تحمیل کردند.)
وقتی این منازعات ساختاری، مرزی، قومی و مذهبی تشدید میشود و به جنگ و ناامنی و بیثباتی مدنظر آنها تبدیل شود، به بهانه تأمین امنیت این کشورها حضور آمریکا و انگلیس و فرانسه توجیه میشود. در واقع حربه آنها این است که کشورهای کوچک را همواره از ایران و مصر و ترکیه بهعنوان کشورهای بزرگ منطقه بترسانند و از این طریق خود را حامی و پشتیبان آنها معرفی کنند.
حال به تبیین وظایف راهبردی و مشترک دولتهای اسلامی و علمای جهان اسلام در عصر حاضر برای ملتسازی و امتسازی خواهیم پرداخت ابتدا باید عنایت داشت که در ذات اسلام تأکید بر نوگرایی و علم و عقلانیت و آزادی و احترام به ادیان ابراهیمی و غیره نهفته است. اسلام با تعصب بیجا نسبت به سنتهای خرافی و غیراصولی که ریشه در افراطگرایی و تحجر دارد، میانهای ندارد؛ اما طبعاً تا وقتی که گروههای بنیادگرای افراطی متحجر، آزادانه به فعالیت در کشورهای هدف میپردازند و از بین نیروهای حاضر در آن کشورها یارگیری میکنند، نمیتوان به وحدت و یکپارچگی موردنیاز برای ملتسازی و امتسازی امیدوار بود، بسیاری از این گروهها دارای مجوز رسمی دولتهای متبوع خود هستند و آزادانه فعالیت رسمی میکنند. علاوه بر گروههای بنیادگرای مذهبی سایر گروههایی که بر اختلافات قومی و مرزی و غیره پافشاری دارند نیز باید محدود شوند.
ایشان راهکار لازم در قبال خصومت دشمن را اینگونه ارائه دادند که: برای تقابل با این جریانهای افراطی هم باید تحرکات سخت و هم تحرکات نرم انجام داد.
تحرک سخت برعهده حکومتها و دولتها است که باید لذا یکی از کارهای ابتدایی و اصلی دولتها باید ایجاد محدودیت برای این نوع فعالیتها باشد. این محدودیت سازی و منع فعالیت باید شامل همه عرصههای آموزشی، رسانهای و فضای مجازی و فعالیتهای مذهبی تفرقهانگیز باشد.
در راستای سیاست محدودسازی و جلوگیری از فعالیتهای گروههای بنیادگرا، باید با دولتهایی که حامی گروههای تکفیری و بنیادگرا هستند برخورد کرد و آنها را مجازات نمود، دولتهایی که متأسفانه با حمایت مستقیم دشمنان جهان اسلام، دست به هر کاری میزنند و عامل تفرقهانگیزی در بین ملتهای مسلمان و امت اسلامیاند. این تنبیه هم میتواند در قطع روابط دیپلماتیک باشد و هم قطع سایر روابط تا آن دولت با جریان اصلی جهان اسلام در جهت پیشبرد اهداف اسلام و پیشرفت و اسلامیسازی واقعی جوامع همراه شود.
اما فعالیتهای نرم بر عهده علما است و علمای جهان اسلام نیز وظایفی دارند که آنها را در شمار راهکارهای نرم باید قرار داد، قطعاً وقتی این دو ساحت سخت و نرم در کنار هم قرار گیرند و فعالیت مشترک با اهداف راهبردی مشترک را داشته باشند، به آن اهداف خواهیم رسید. برخی از مهمترین این وظایف عبارتاند از:
۱- معرفی اهداف راهبردی دشمن به جوامع اسلامی
علمای جهان اسلام بهعنوان مرابط و مرزداران عقیدتی جهان اسلام، نقش بیبدیلی در شناخت نقشههای پیچیده استعمار و معرفی آنها دارند. مخصوصاً پیچیدگیهایی که استعمارگران فعلی دارند. علما باید با هوشیاری دقیق و زمانه شناسی عمیق، چهره دشمن و نقشههای آن را برای ملتهای منطقه آشنا کنند و با هر طرح و نقشهای که به ملتسازی و امتسازی جهان اسلام ضربه وارد کند، مقابله کنند.
حتی میتوان با تشکیل یک مجمععمومی از بین علمای جهان اسلام و برگزاری مستمر جلسات آن، به رصد فعالیتهای دشمن و معرفی آن فعالیتها پرداخت، بدون شک این کار کمک شایانی به دولتها هم خواهد کرد. تجربه نشان داده است که هر زمان ملتی از علمای بیدار و احیاگر و روشنضمیر و بابصیرت برخوردار بوده، آن ملت اسیر نقشههای بیگانه و دشمنان نشده است. تجربه انقلاب اسلامی و سایر نهضتهای پیش از آن نمونه خوبی برای این امر هستند.
۲- کمک به دولتها در معرفی اسلام ناب محمدی
اسلام انقلابی و اسلام ناب برگرفته از قرآن و سنت رسولالله (ص) است، اسلامی که باتکیهبر قران و سنت رسولالله، تأکید بر تعقل، تدبر، تأمل، مشارکت، نقش مردم در حکومتداری و غیره دارد. معرفی این اسلام برای دشمنان ما بسیار هزینهزاست. دشمنان ما در قالب پروژه شرقشناسی اسلام را، دینی کشورگشا، خشونتگرا و طرفدار شهوات جنسی معرفی کردهاند. وقتی اسلام ناب بهدرستی معرفی شود، هم ملتهای اسلامی و هم سایر ملل به سمت آن گرایش بیشتری خواهند داشت و این اسلام عامل زندگی مسالمتآمیز و تقریب و تألیف قلوب خواهد شد.
جالب است بعد از انقلاب اسلامی بسیاری از ملتها علاقهمند به اسلام شدند و گرایش به اسلام بسیار گسترده شد؛ لذا دشمنان ما با ایجاد و حمایت از گروههای تکفیری همچون داعش که کشورگشایی و خشونتگرایی و جهاد نکاح را تبلیغ و انجام میداد ضربه سهمگینی بر اسلام ناب زدند، اما بحمدالله با اعلام انزجار اکثر علمای اسلامی و مبارزه جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت با این گروههای تکفیری، مجدداً آبرو و عزت اسلام بر همگان اثبات شد.
لذا علمای اسلام باید در معرفی اسلام در قالب اجرای طرحهای مشترک آموزشی و فراگیر، و همینطور بهرهگیری از فضای مجازی، بیشازپیش کوشا باشند. در این راستا تربیت زنان بهعنوان مادرانی که نقشی حیاتی در تربیت فرزندان خود دارند بسیار حیاتی است. یعنی هم سیستم آموزشی را و هم سیستم خانواده را به خدمت بگیریم تا بتوانیم با معرفی اسلام ناب به ملتسازی و امتسازی کمک کنیم.
۳- ایجاد شورایی برای صدور فتاوای تقریبی و مشترک
یکی از ابزارهای نرمی که میتواند یاریرسان وحدت اسلامی باشد، صدور فتاوای واحد و یکپارچه در جهت تقریب فکر و تألیف قلوب بین مسلمین و اتحاد عملی آنها است. یعنی ممکن است یک فتوا در کشوری خاص مشکل قومیتی و اختلافات مذهبی بین دو گروه و دو قوم را حلوفصل کند، کمااینکه یک فتوا میتواند مشکلات بین دو کشور اسلامی را حلوفصل کند.
و نیز تشکیل شورای قضایی اسلامی مرضیالاطراف برای رفع دعاوی اختلافی بین ملتهای مسلمان میتواند جهان اسلام را از طرح دعاوی در محاکمی که بر اساس اهداف و قوانین دشمنان اسلام طراحی شدهاند، بینیاز کند.