در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۲ کرسی آزاداندیشی با عنوان «نقد روشهای مطالعات مدرن کتاب مقدس با تاکید بر قرآن مورخان» با حضور خانم زهرا اخوان صراف بهعنوان ارائهدهنده و آقای حجتالاسلام سید مصطفی حسینی رودباری بهعنوان داور و حجتالاسلام محمدرضا پیسپار بهعنوان دبیرعلمی در پژوهشگاه مطالعات تقریبی برگزار گردید.
ناکامی کاربست روشهای مطالعۀ کتاب مقدس در مطالعات قرآنی
تاریخچه تطور مطالعات کتاب مقدس
متن مقدس گرچه در کلیسا همواره مرجعیتِ بلامنازعی داشته و از آن به مثابۀ «روح علم الهیات مقدس» یاد میشده است؛ ولی معنا و فهم این کتاب همواره چالشی بزرگ بوده است. در ادامه سیر تفسیر کتاب مقدس از آغاز تا دورۀ مدرن مرور خواهد شد.
سرآغاز تفسیر کتاب مقدس – نخستین مفسر در سنت مسیحی، شخص حضرت عیسی(علیهالسلام) است. بعد از عیسی مسیح، رسولان مسیحی سنت تفسیری را ادامه دادند و سبب شکلگیری گرایشهای مختلفی در سنت تفسیری مسیحیت شدند که چند دوره داشته است:
دورۀ اول: نقطۀ آغاز تفسیر مسیحی پس از تدوین عهد جدید، دوره آباء است. در این دوره، فرآیند تفسیر بر یک فهم صوفیانه از کتاب مقدس مبتنی بود. این فهم، فهمی عارفانه مبتنی بر شناختی عقلانی – نوعی شناخت درونی- است.
دورۀ دوم: از قرن هشتم میلادی و همزمان با ظهور اسلام، بهتدریج نوعی عقلگرایی ملایم در سنت مسیحی پدید آمد. بزرگترین نمایندۀ این عقلگرایی، توماس آکوییناس است که از یکسو داعیه عقلگرایی داشت و از دیگرسو آنگاه که متن مقدس با عقل ناسازگار است، تسلیم متن میشود.
دورۀ سوم: از قرن پانزدهم میلادی به این سو، الگوی جدیدی از فهمیدن در دنیای مسیحی شکل میگیرد. که ویژگیهای آن چنین است:
الف. تقدس زدودن از متن کتاب مقدس؛
ب. انحصاری نبودن و بینیازی از واسطه برای فهم؛
ج. مدلل شدن تفسیر و لزوم ارائه دلیل برای فهم آیات.
در دورۀ سوم و در الگوی جدید تفسیری، بهتدریج، تفسیر از سنت مسیحی و از کلیسا جدا شد، فهم کتاب مقدس، دیگر مقدس نیست و امکان خطا در فهم هست همانطور که در خود تالیف کتاب مقدس هم احتمال خطا هست.
در روزگار ما، تفسیر کتاب مقدس بیش از آنکه دغدغهای فرقهای و متأثر از گرایشهای الهیاتی باشد، بیشتر زاییدۀ رویارویی سنت (دینی) با مدرنیته و نیز سکولار شدن -به معنای عِلمانی شدن- تفسیر است.
حال پرسش این است که تجربۀ کلیسا در تفسیر کتاب مقدس و نیز چالشهایی که در این فرآیند با آن روبرو بوده است، تا چه میزان برای تفسیر قرآن کریم قابل تکرار است؟ آیا تفسیر قرآن کریم نیز امکان تبدیل شدن به یک کُنش غیردینی _ تجربی را دارد؟
مروری بر رویکردهای جدید تفسیر مسلمانان نشان میدهد این امر ممکن و بلکه چندین دهه است که اتفاق افتاده است.
نتیجه تطورات مطالعات کتاب مقدس برای عصر حاضر
- تقدس زدودن از متن کتاب مقدس و فهم آن
بر اساس این فهم، کتاب مقدس دیگر یک متن کاملاً الهی نیست؛ بلکه فرآورده مشترکی بین انسان و خداست. این مبنای تأثیرگذار در تفسیر سبب شد که وقتی وجود نقش انسانی و امکان خطا در کتاب مقدس پذیرفته شود، بالتبع در فهم این کتاب هم درصدی احتمال خطا پیش آید و در نتیجه میتوان بخشهایی از ظاهر کتاب مقدس را به دلیل اینکه خطا و اشتباه هستند رها نمود.
- انحصاری نبودن
این فهم، عمیقاً خودبنیاد است و متغیر سوم بین مفسر و متن یعنی روحالقدس یا عقل نوری را انکار نموده، بین مفسر و متن، هیچ عنصر واسطهای نمیشناسد و کتاب مقدس را مثل هر کتاب دیگری یک اثر ادبی میبیند که بدون واسطه، قابل فهم است.
- مدلل شدن تفسیر
فهم کتاب در این دوره، مدلل شد و هر کسی باید برای فهم خود دلیل میآورد. تقسیم آیات به محکمات و متشابهات بیدلیل شمرده شد و هر آیهای باید مستقلاً فهمیده میشد و اینکه «فلان آیه را نمیفهمیم پس از متشابهات است و به آیۀ دیگری برای فهم آن ارجاع دهیم» موجه نبود.
نتیجه نهایی و برآمد کلی:
با ظهور جریان هرمنوتیک مدرن، و از زمانی که قدسیّتِ اصلِ متن نیز به چالش کشیده شد و به کتاب مقدس به مثابۀ یک متن بشری نگاه شد و فهم کتاب مقدس از یک کُنشِ الهیاتی که به نیرویی دیگر (روحالقدس) وابسته است درآمده و به یک رفتار علمی تبدیل شد که تنها به دو متغیّر متن و مفسر مبتنی است. افزون بر آن فهم نیز از محوریت متن مقدس خارج شد و البته، تفسیر کتاب مقدس نیز از الهیات، خصیصۀ مهم تفسیرپژوهی در این دوران، توجه به لزوم روشمندی است.
تطبیق روشهای مطالعات مدرن کتاب مقدس بر قرآن کریم
آیا تفسیر قرآن کریم نیز امکان تبدیل شدن به یک کُنش غیردینی _ تجربی را دارد؟ مروری بر رویکردهای جدید تفسیر مسلمانان نشان میدهد این امر چندین دهه است که اتفاق افتاده است.
در سیر نواندیشی در تفسیر از نیمۀ قرن نوزدهم گرایشهای مختلفی مطرح شد:
- عقلگرایی تحت تأثیر برتری اقتصادی و علمی غرب (اندیشورانی چون سید احمدخان هندی و محمد عبده مصری)؛
- تفسیر علمی با هدف دفاع از اعجاز قرآن مثل تفسیر «الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم» نوشتۀ شیخ طنطاوی جوهری؛
- تفسیر ادبی که با رویکرد ادبی امین الخولی آغاز شد؛
- رویکرد تاریخی بودن قرآن؛
- رویکرد نصی به قرآن -نصرحامد ابوزید مصری (م ۲۰۱۰)-.
اشکال خاورپژوهان به تفسیر مسلمانان
برآمد عمدۀ نقدهای محققان غربی به مسلمانان دو محور تفسیر روایی – یا مأثور – و تفسیر اجتهادی بهدلیل عدم روشمندی آن برمیگردد. از نظر آنان هر یک از این دو رسته تفسیر به دلایلی مخدوش است؛ بنابراین تفاسیر مسلمانان فاقد روش علمی است.
نقد توصیههای خاورپژوهان در روشمند کردن مطالعات قرآنی
روشن است که تفاسیر اسلامی تابع قواعد استنباط از متون – مثل آنچه در مباحث الفاظ گفته میشود– هست و صبغههای مختلفی مانند عرفانی، روایی، … دارد و هرکدام سبک خاصی دارد. منظور قرآنپژوهان غیرمسلمان از روشمندی، لزوم الگوریتمیک کردن تفسیر است که اگر در کنار روشهای موجود، به مجموعهای از پرسشها، پاسخ علمی بدهیم میتوانیم پلی میان سنت تفسیری و تفسیر جدید ایجاد کنیم. اما دلایل ناکارآمدی روشهای مدرن مطالعه کتاب مقدس در مطالعات قرآنی عبارت است از:
- در محور علوم قرآنی؛
- این روشها مناسب کتابی است که متأخراً تدوین شده و منابع پیشینی داشته است؛ اما ادعای مسلمانان این است که تدوین قرآن به اشارۀ وحی و متقدم بوده و منبع یا مولف متأخر ندارد.
- متن مقدس را به مثابۀ یک متن ادبی مینگرد. که این نوع نگرش در مورد کتابی که تألیفی از آثار افراد مختلف در ادوار گوناگون است شاید معنا داشته باشد؛ اما قرآن کریم یک متن تألیفی بشرساختۀ ادبی نیست هرچند وجوه اعجازی متکی بر ادب عربی دارد.
- در محور تفسیر؛
- صرفنظر از ارزش علمی مطالعات قرآنی خاورپژوهان، از منظر علمی روشهایی که آنان پیشنهاد میکنند و آنچه در آن نمونهها حساسیت آن محققان را برانگیخته است، مد نظر مسلمانان نبوده و کشفهای تازهیاب و خلافِ جریانِ تفسیری مسلمانان نمیتواند برای تفسیرپژوهان مسلمان چندان نگرانکننده باشد چرا که آفت بیرونیگری یا فقدان «insider info»[۱] مبتلاست که ریشۀ آن دو نقیصه است: ۱- نقص معرفتی ۲- نبود همدلی.
ابهام و اشکال در اعتماد بر مدعیات تاریخ مادی
راستیآزمایی یافتههای تاریخ مادی
قرآنپژوهان مدرن، از یافتههایی سخن میگویند- چنانکه جناب امیرمعزی در معرفی کتاب قرآن مورخان مطرح کرده است- که در اختیار نیست. مثلا میگوید: میلیونها سنگ نبشته و گرافیتی (دیوارنگاره) یافت شده در عربستان مورد مطالعه قرار گرفته؛ در حالی که خبری و نمونهای از این گرافیتها ارائه نشده و در حد ادعا باقی مانده است.
اشکال معرفت شناختی
بر فرض وجود دادههای تاریخی و گرافیتی و مانند آن، دادههایی خام هستند. فهم و تفسیر قرآنپژوه غربی وابسته به تحلیل و تفسیر شخص مدعی است و ممکن است برداشت دیگران با او متفاوت باشد؛ پس مبنا قراردادن برداشت او علمی نیست.
جایگاه مطالعات باستانشناسانه در مطالعات قرآنی
فرضیههایی که دادههای تاریخ مادی پیشرو مینهد، احتمالی است و نباید این دادهها هنگام عرضه در قالب فرضیه مطرح شود، اما در مقام نتیجهگیری، در قالب یک امر مسلم و علمی انگاشته شود و هرگونه نقد و اشکالی به اتهام نگاه ایدئولوژیک، رد شود.
———————————————————-
[۱] . دادههای طبقهبندی شدۀ داخل یک سازمان که به سبب صمیمیت و انس برای افراد داخل آن سازمان، دانسته بهشمار میرود و افراد بیرونی از آن بیاطلاعاند.
———————————————————-